آریا جوان - خراسان / تداوم حاشیههای برنامه «گنگ» با اجرای علی ضیاء که توام با ناهنجاریهایی مثل اختلاط بود؛ توجهات را به موضوع تعیین تکلیف رپ فارسی که برای مخاطب فراگیرش نوع خاصی از سبک زندگی را بههمراه دارد جلب کرد
پخش برنامه «گنگ» در شبکه نمایش خانگی، با اجرای علی ضیاء و حضور محمدرضا شایع رپری دهه هفتادی که در اینستاگرام بیش از 7 میلیون دنبالکننده دارد؛ به یک اتفاق صرفاً رسانهای با هدف سرگرمی محدود نماند و موافقان و مخالفان زیادی داشت. حواشی پرشمار برنامه، از نقد اجرای مجری و ناتوانی او در همنشینی با اتمسفر رپ گرفته تا واکنش خشمآلود بخشی از مخاطبان رپ و عذرخواهی شایع، یکبار دیگر شکاف عمیق میان فضای رسمی فرهنگ و زیست واقعیِ نسل جوان را به رخ کشید. این برنامه، بیش از آنکه تاکشویی درباره نوع خاصی از موسیقی باشد، نشانهای شد از ورود دیرهنگام ساختار رسمی به جهانی که سالهاست خارج از آن شکل گرفته و رشد کرده است. رپ فارسی امروز، دیگر یک ژانر حاشیهای یا سلیقه محدود نیست. مخاطبان نسل اول این موسیقی حالا میانسال هستند و مخاطب فراگیر دیگری از جمله نوجوانان به آنها اضافه شدند. رپرهایی با میلیونها دنبالکننده، بدون آلبوم رسمی و کنسرت مجاز، بخش بزرگی از سبد شنیداری جامعه بهخصوص نوجوانان و جوانان را در اختیار دارند. این واقعیت، چه دوستش داشته باشیم و چه نه، به ما میگوید با یک پدیده فراگیر فرهنگی طرفیم؛ پدیدهای که صرفاً موسیقی تولید نمیکند، بلکه زبان، سبک پوشش، الگوی مصرف، نوعی هویت و شیوه خاصی از نگاه به جهان را بازتولید میکند و انعکاسی از واقعیتهای نادیده جامعه است. در جهان، رپ از ابتدا زبان اعتراض بوده؛ صدای طبقات بهحاشیهراندهشده، واکنشی به تبعیض، نادیدهگرفتهشدن و شکافهای اجتماعی. فرم خاص رپ شامل ریتم تند، گفتارمحور بودن و بیان مستقیم، خود به این کارکرد اعتراضی جهت داده؛ اما در نسخه فارسی، این پیوند میان اعتراض و معنا، گاه جای خود را به بازتولید خشم یا ژست اعتراض داده است. در این پرونده، به بهانه حواشی برنامه «گنگ»، میخواهیم به پاسخ این سوال برسیم که با رپ باید چه کرد؟
وقتی رپ بازتابی از جامعه میشود
اهمیت رپ، پیش از آنکه در محبوبیت یا تعداد دنبالکنندگانش باشد، در «نقشی» نهفته است که در یک جامعه ایفا میکند. رپ معمولاً در نقطهای متولد میشود که ادبیات و هنر رسمی دیگر قادر به بیان تجربه زیسته و انعکاس نگاه بخشی از جامعه نیست. به همین دلیل، رپ نه صرفاً یک سبک موسیقی، بلکه نوعی «ابزار بیان» است؛ ابزاری برای گفتن آنچه شنیده نمیشود. در ایران هم دقیقاً از همین شکاف زبانی بیرون آمد؛ اما مواجهه ما با رپ، از همان ابتدا، مواجههای مسئلهدار بود. سیاست فرهنگی، بهجای فهم ریشههای این صدا، اغلب ترجیح داد آن را یا نادیده بگیرد، یا بهطور کلی خطرناک، منحرف و مخرب معرفی کند. نتیجه، راندهشدن رپ به زیرزمین بود؛ جایی که نه تنها نظارت و مسئولیتپذیری در آن وجود ندارد، بلکه زمینه برای انواع افراط و خودنمایی رادیکال فراهم شد. تلاشهایی مانند برنامههایی که رپ را موسیقی شیطانپرستی یا تهدید اخلاقی معرفی میکردند، عملاً به ضدتبلیغ تبدیل شدند و به گسترش این موسیقی کمک کردند. امروز، نتیجه این مواجهه را میتوان بهروشنی دید. رپ حذف نشد، کوچک هم نشد؛ بلکه فراگیرتر شد و بدون هیچ نقشه راهی رشد کرد. مخاطبان این حوزه بهخصوص نوجوانان حالا در معرض محتوایی قرار دارند که الزامی برای پالایش، پاسخگویی یا حتی دقت مفهومی در آن نیست. همین دنیای زیرزمینی باعث شده بخشی از رپ فارسی بدون آنکه محتوایشان حامل نقد اجتماعی و... باشد اعتراض را با فحاشی و خشونت اشتباه بگیرند و مسابقه سطحی بودن برگزار کنند. خلاصه اینکه تلاش ما برای مهار رپ به رها شدنش منجر شد و دقیقاً همین رهاشدگی است که امروز، هم رپ را مسئلهدار کرده و هم مواجهه با آن را پیچیدهتر از همیشه.
بازار ![]()
گنگی که زبان رپ را بلد نبود
برنامه «گنگ» بیش از آنکه آزمونی برای محمدرضا شایع یا حتی برای خود رپ فارسی باشد، محک جدیای برای رسانه رسمی و نوع مواجههاش با خردهفرهنگ رپ بود؛ محکی که چندان موفق از آن بیرون نیامد. اجرای علی ضیاء، با لحنی رسمی، زبان بدن نامتناسب و اداهایی که بیرون میزد و تلاش آشکار برای «قابلپخشکردن» رپ، بهخوبی نشان داد که هنوز درک دقیقی از اتمسفر این موسیقی وجود ندارد. رپ، صرفاً محتوا نیست که بتوان آن را با چند سؤال استاندارد و چارچوبهای مرسوم تلویزیونی مهار کرد؛ رپ، دنیای خاص خودش را دارد از شیوه نشستن و حرفزدن تا فاصلهگرفتن آگاهانه از زبان ادب رسمی. دقیقاً همین ناهماهنگی بود که واکنش منفی بخشی از مخاطبان رپ را برانگیخت. برای این مخاطب، «گنگ» نه فضایی برای گفتوگو، بلکه تلاشی برای اهلیسازی به نظر میرسید. عذرخواهی شایع بعد از برنامه که برخی آنرا بخشی از کمپین تبلیغی برنامه میدانند نشانهای از همین فشار و تناقض است؛ عدهای دوست دارند رپ فارسی بیشتر دیده شود و عدهای مخالف حضورش در برنامهای رسمی هستند. جالب اینکه بیشتر عاشقان رپ در این زمینه با مخالفان این نوع موسیقی نه در چرایی مخالفت، اما در اصل نقد به این برنامه همسو هستند. اما ورود دیرهنگام رسانهای رسمی حتی با اندکی بزک به جهانی که قواعد، قهرمانان و مخاطبانش را سالها پیش ساخته هم ناموفق بود هم نشان داد چهقدر اتمسفر مخاطب رپ با دنیای دیگران متفاوت است. برای خیلی از مخاطبان معمولی هم عجیب بود که یک رپر که از نظر آنها ناشناس بود بیشتر از 7 میلیون دنبال کننده دارد و دختران و پسران جوان برایش سرودست میشکنند؛ و عجیبتر اینکه همان فرد با آن جایگاه نمیتواند برابر اعتراض مخاطبش مقاومت کند و وادار به عذرخواهی میشود. اما اهمیت «گنگ» دقیقاً در همین شکست نسبی است. اگر قرار است رسمیسازیای رخ دهد، باید مبتنی بر فهم زبان، سبک زندگی، جهان ذهنی و منطق مخاطب رپ باشد؛ نه حذف آن، نه تطهیرش، و نه تقلیلش به فرم بیخطر. گنگ نشان داد رپ را نمیشود حتی در قالب یک تاکشوی بزکشده که قصد تطهیر این جنس موسیقی را دارد برد چه رسد به اینکه قرار باشد روزگاری رپ را بدون شناخت مختصاتش در فرمهای رسمیتر جا داد.
بماند که برنامه چالش های دیگری هم داشت، از موارد هنجارشکن که در این برنامه اتفاق افتاد حضور تنگاتنگ و به هم چسبیده مهمانان و تماشاچیان دختر و پسر در فضایی تاریک، و تلاش برخی از دختران جوان برای دست دادن با شایع حین عبور از بین جمعیت بود که هر دو اتفاق دور از شئونات اسلامی است.
کارکرد رپ، اعتراض یا هرج و مرج؟
یکی از اصلیترین سوءتفاهمها درباره رپ فارسی، درک نکردن مفهوم «اعتراض» با «بیادبی» یا حتی «هرجومرج» است. برای مخالفان رپ، هر فریاد، هر کلام تند و هر شکستن هنجار ادبی، نشانه ابتذال و بیمسئولیتی است؛ برای بخشی از هواداران افراطی رپ هم هر تذکر و نقدی به محتوا، بهمعنای سانسور و خفهکردن صدای اعتراض تلقی میشود. این دوگانهسازی، دقیقاً همان جایی است که گفتوگو را ناممکن میکند. در تجربه جهانی رپ، اعتراض الزاماً معادل فحاشی یا خشونت زبانی نیست. رپ موفق، حتی وقتی خشمگین است، واجد منطق است؛ خشمش ریشه دارد، سمتوسو دارد و اغلب به ساختن آگاهی جمعی کمک میکند. اعتراض در رپ، اگر از معنا تهی شود، به ژستی تکراری بدل میشود که نه مشکلات ملموس جامعه را به چالش میکشد و نه به مخاطب چیزی اضافه میکند. در رپ فارسی اما، بهدلیل همان زیست زیرزمینی و نبود امکان گفتوگوی رسمی، بخشی از این موسیقی بهجای نقد و اعتراض، به سمت سادهترین و دمدستترین ابزارها رفته است: شوکدادن، اغراق در خشونت کلامی، رقابت در شکستن خطوط قرمز و تقلیل نقد اجتماعی به فحش و ژست عصیان. این روند، نهفقط به رپ، بلکه به مخاطب نوجوان آن هم آسیب زده است؛ مخاطبی که هنوز در حال ساختن منطق انتقاد و زبان اعتراض خود است. با این حال، خطر بزرگتر در سوی مقابل است: اینکه رسمیسازی رپ به معنای «بیخطرکردن» آن فهمیده شود. رپی که قرار باشد همان مضامین همیشگی را فقط با فرم دیگری بیان کند، دیگر رپ نیست؛ فقط موسیقیای است شبیه باقی ژانرها با ضرب تندتر. اگر قرار است در سیر برنامههایی مثل «گنگ» و... رپ به رسمیت شناخته شود، باید حق اعتراضش حفظ شود؛ اما در عین حال، مسئولیت اجتماعیاش نسبت به مخاطب میلیونی بهویژه نوجوانان هم به رسمیت درآید. این همان نقطه ظریف «تعدیل» است: نه پاکسازی و نه رهاسازی مطلق؛ بلکه هدایت زبان این موسیقی خیابانی و اعتراضی به مسیری که هم صادقانه بماند و هم ویرانگر نباشد.
رسمیسازی ناگزیر رپ
واقعیت این است که رپ فارسی، پیش از آنکه به رسمیت شناخته شود، سالهاست «اثرگذار» شده است. مخاطبش را ساخته، زبانش را تثبیت کرده و به بخشی از زندگی روزمره نسل جوان راه یافته؛ بیآنکه چارچوبی برای مسئولیت، پاسخگویی یا حتی گفتوگو وجود داشته باشد. در چنین وضعیتی، بحث رسمیسازی دیگر یک انتخاب سلیقهای یا تجمل فرهنگی نیست؛ واکنشی است ناگزیر به واقعیتی که از کنترل خارج شده است. رسمیسازی رپ، اگر درست فهم شود، بهمعنای بیخطرکردن، سانسور یا همشکلسازی آن با زبان رسمی نیست. اتفاقاً برعکس، رسمیسازی هوشمندانه یعنی پذیرفتن اینکه رپ حامل اعتراض است، اما اعتراض هم نیاز به بستر دارد چون هر فریادی اعتراض نیست. یادمان باشد وقتی امکان دیدهشدن رسمی وجود نداشته باشد، تندترین و آوانگاردترین صداها بدون دغدغه واقعی شانس بیشتری برای شنیدهشدن پیدا میکنند؛ و این دقیقاً همان اتفاقی است که در رپ زیرزمینی ایران افتاده است. آنهم در شرایطی که رپ امروز فقط صدای یک نسل نیست، بلکه یکی از منابع اصلی شکلگیری هویت، زبان و الگوی مصرف نوجوانان است. رهاکردن چنین ظرفیتی در عمل بهمعنای واگذاری بخش مهمی از عرصه فرهنگ به الگوریتمها و اقتصاد توجه است. البته که رسمیسازی زمانی معنا پیدا میکند که مبتنی بر فهم خردهفرهنگ رپ، زبان بدن، منطق اعتراض و اقتضائات سبک زندگی مخاطبش باشد؛ نه آنکه صرفاً شکل امنتری از همان برنامههای همیشگی تولید شود. رپ فارسی را نمیتوان حذف کرد، نمیشود تطهیرش کرد و نباید هم تکفیرش کرد. تنها راه باقیمانده، تعدیل است یعنی بهرسمیتشناختن همراه با درک مسئولیتش.
نویسنده: سید مصطفی صابری | روزنامهنگار