آریا جوان - ایسنا / کاظم هژیرآزاد که بیش از 80 سریال تلویزیونی در این سالها بازی کرده است، در توضیح نقشهایی که در کارنامهاش بیشتر دوستشان دارد، خاطرنشان کرد: برای سریال «یلدا» (حسن میرباقری سال 1391) سه ماه در شاهرود بودیم و لهجه شاهرودی یاد گرفتم. نقشم قهوهچی بود و تماشاچی و خودم آن را دوست داشتم. سریال «گیلدا» (سال 1399) را یک سال در لرستان کار کردیم و نقش شیرعلی را داشتم که زیاد دیده نشد، ولی من بسیار دوستش داشتم.
کاظم هژیرآزاد بازیگری است که پنج دهه است هنرنماییهایش را در تلویزیون دیدهایم؛ بازیگری که عمدتاً در نقشهای پرصلابت و جدی بازی کرده است. هژیرآزاد فعالیت در تلویزیون را از اوایل دهه 1360 شروع کرده و تلویزیون را خانه خود میداند.
بازار ![]()
این بازیگر پیشکسوت در گفتوگو با خبرنگار هفتهنامه صداوسیما اظهار کرد: همکاری من با تلویزیون از سال 1362 شروع شده و تا امروز ادامه یافته است. کار هنری را از تئاتر و از سال 1349، از سن 19سالگی شروع کردم، زمانی که به آموزشگاه بازیگری مصطفی و مهین اسکویی رفتم که آموزشدیده مسکو بودند.
این بازیگر در پاسخ به این سؤال که چرا سراغ بازیگری رفته است، گفت: عشق به سینما و چهرههای محبوب آن زمان باعث شد تا احساس کنم که چقدر دوست دارم بازیگر شوم. آن زمان که درس میخواندیم، «کیهان بچهها» و «اطلاعات» دختران و پسران نشان میداد کسانی که در سینما و تلویزیون هستند، به دانشگاه و آموزشگاه رفته و دوره گذراندهاند. آن زمان مجله فیلم «هنر» بیرون میآمد و عکسهای هنرپیشهها و زندگینامه آنها را چاپ میکرد و همه اینها دیدی کلی از مسیری که دوست داشتم، به من میداد و فهمیدم که برای بازیگر شدن باید کلاس و دوره گذراند.
وی ادامه داد: پیشازآن، تئاتر 25 شهریور سابق و سنگلج فعلی را پیدا کرده بودم که آنجا آقایان انتظامی، رشیدی، بیضایی و دیگران کارهایشان را ارائه میدادند. پساز انقلاب فضا بازتر شد و از انحصار سینماگران آن دوران درآمد و تئاتریها هم توانستند به سینما ورود پیدا کنند.
بازیگر سریال «ولایت عشق» در پاسخ به این سؤال که چرا پیشاز انقلاب، بازیگران تئاتر حق ورود به سینما را نداشتند، تصریح کرد: وزیر فرهنگ و هنر آن زمان، چون سینما آبرومند نبود و تجاری بود، ممنوع کرده بود که تئاتریها به سینما وارد شوند.
هژیرآزاد توضیح داد: آن زمان تئاتر کار میکردم، ولی دلی بود و پولی نداشت. از سریال «سایه همسایه» بهشکل جدی همکاری من آغاز و تلویزیون از اینجا بهبعد خانه دوم من شد. اینگونه شد که تئاتر را برای دل میرفتیم و تلویزیون را برای معاش.
این بازیگر بیان کرد: من کارمند وزارت راه بودم؛ اما چون با بازیگری تداخل داشت، در سال 1375 با 23 سال خدمت، خودم را بازخرید کردم و تمام پول بیمه خدمات درمانی را به تأمین اجتماعی دادم و بیمه این سازمان شدم. اگر تلویزیون و سینما نبود، وضعیت مالی من اصلاً خوب نبود. این هم اتفاقی بود که بخت و قسمت و توانایی و هرچیز دیگر باعثش شد.
بازیگر سریال «معمای شاه» اظهار کرد: زمانی که خودم را بازخرید کردم، میخواستم صرفاً از تلویزیون و سینما و تئاتر نان بخورم؛ اما اوضاع زمانه سخت شد و چون دوران پساز جنگ بود، بهلحاظ اقتصادی سخت میگذشت. ضمن اینکه کار هم کم بود و من بودم و خانوادهای که باید تأمینشان میکردم.
هژیرآزاد در پاسخ به این سؤال که چند مجموعه تلویزیونی بازی کرده و کدام بیشتر به دل مردم نشسته است، گفت: بیش از 80 سریال تلویزیونی در این سالها بازی کردم، اما «مختارنامه» چون چندین مرتبه بازپخش شده، بسیار بیشتر در ذهن مردم مانده است. من در این سریال نقش مهلب بن ابیصفره، مشاور مصعب بن زبیر را در جنگ با مختار داشتم. فارغ از نقشهای اصلی این قصه در نقشهای درجهدو چند نقش خوب داشتیم که یکی از سرگلهای آنها مهلب بود.
وی ادامه داد: این نقش خوب نوشته شده بود. هنگامیکه عبدالله بن زبیر، خلیفه زبیری، برادرش، مصعب، را بهقصد سرکوبی قیام مختار ثقفی به جنگ با او فرستاد، مهلب نیز بهدستور عبدالله ابن زبیر بهعنوان مشاور از اهواز به نزد مصعب رفت و در میان مشاوران نزدیک مصعب بود و به او در زمانهای مورد نیاز مشورت میداد. همچنین او در سه نبرد معروف زبیریان و مختاریان یعنی حَروراء، مَذار و نبرد کوفه نیز حضور داشته است.
این بازیگر بیان کرد: من حدود سه سال بهصورت متناوب درگیر فیلمبرداری این سریال بودم و لوکیشنهای مختلفی چون شهرک غزالی برای فضای مساجد، شاهرود و آبادان بهدلیل نیاز به شط برای جنگها و ورامین و... را داشتیم.
هژیرآزاد در پاسخ به پرسشی درباره دلایل محبوبیت «مختارنامه»، بیان کرد: متن بسیار خوبی داشت و دو قهرمان اصلی که با هم درگیر بودند؛ یکی مختار بود و دیگری عبیدالله بن زیاد که در زمان حادثه کربلا، امیر کوفه بود. «مختارنامه» هم اثری تاریخی بود که دادههای مستند و واقعی داشت و هم تخیل و قصه بود و سکانسهای حماسی و قهرمانانه داشت. درعینحال، داستانهایی فرعی نیز داشت که جذاب و دنبالکردنی بود، مثلاً زن مختار نقش اساسی در پیروزی مختار داشت یا این قصه به ما میگفت که مادر مختار که بوده و چه کمکی کرده است. اینها از زیباییها و علل ماندگاری این سریال است.
این بازیگر پیشکسوت در انتها یادآور شد: همه نقشهایی را که بازی کردهام، دوست داشتم و خیلی بلندپرواز نبودم. در 75سالگی هم آرزوی بازی در نقش خاصی را ندارم. دوست دارم در داستانی باشم که خوب نوشته شده و شخصیتها پشتوانه، زندگی و گذشته داشته باشند.