آریا جوان
مادران دانشجو؛ تنها، بدون حمایت و تسهیلات
یکشنبه 28 فروردین 1401 - 1:06:12 PM
آریا جوان - خبرگزاری دانشجو / شاید بتوان از نیاز‌های مادران دانشجو فهرست بلندبالایی تهیه کرد؛ اما تعداد زیادی از این زنان می‌گویند بزرگترین چالششان در زمان تحصیل دغدغه مراقبت از فرزندانشان است. این چالش می‌تواند بر تصمیم مادران برای ادامه تحصیل یا توقف در یک مقطع تحصیلی تاثیرگذار باشد. 

آریا جوان

نرگس و خواهرش سارا همراه با یک بچه نزدیک ورودی دانشگاه شدند. هر دو به سمت مسجد دانشگاه رفتند و آن‌جا از یکدیگر جدا شدند. سارا به سمت سالن مسجد رفت و نرگس به سمت دانشکده مهندسی. در ساعات منتهی به ظهر دانشجویان کمی در مسجد بودند، سارا بچه را گوشه‌ی مسجد برد، بچه بیدار بود، ولی گریه نمی‌کرد. دانشگاهی به آن بزرگی مهدکودک نداشت. مسجد نیز در ساعات خلوت جای مناسبی برای بردن بچه بود. یک دانشجوی معروف دکتری در دانشگاه بود که با بچه‌اش سر کلاس میرفت و همه او را شناخته بودند، چند دانشجوی دیگر نیز بچه‌های خود را به دوستانشان میسپردند، اما ایده‌ی نرگس این بود که خواهرش را با خود به دانشگاه بیاورد. ساعت 11:30 بود که نرگس رسید و نفس نفس زنان گفت امروز دیگر کلاس نداریم میتوانیم باهم به خانه برگردیم.
مادران دانشجو؛ دانشجویان بی‌صدا
در سال‌های متمادی همواره اعتراضات صنفی بخشی از فعالیت‌های ثابت دانشجویان بوده است. دانشجویانی که خصوصا پیرامون پولی شدن تحصیل به طرق مختلف از جمله در نشریات دانشجویی، تجمعات و فرصت‌های ملاقات با مسئولین، اعتراض خود را نسبت به شرایط حاکم بر دانشگاه‌ها ابراز داشته‌اند. اما در این بین گروهی از دانشجویان در مهجوریت مضاعفی به سر می‌برند و اکثریت ایشان نه فرصت یک حرکت اعتراضی را دارند و نه مطالبه‌ی آن‌ها برای دیگران شمولیت و جذابیتی دارد. منظور ما مادران دانشجو است؛ که نیاز‌های آن‌ها ارتباط مستقیمی با فرزندان خردسال ایشان دارد. در گزارش پیش رو میخواهیم از مادرانی بگوییم که در عین خانه‌داری، فعالیت منسجمی بیرون از منزل دارند، اما این فعالیتِ علمی جنبه‌ی اقتصادی ندارد و در نتیجه ایشان را در تنگنای خاصی قرار داده است.
مروری بر تصاویر کلیشه‌ای از مادران دانشجو
وقتی از یک مادر دانشجو سخن به میان می‌آید در یک نگاه حداقلی یا انتظار می‌رود مادر آن زن، یعنی یک مادربزرگ از فرزند خردسال دانشجو مراقبت کند، اما حتی با فرض وجود یک خانواده گسترده برای کمک به مادران جوان، بسیاری از مادربزرگ‌ها ممکن است دچار بیماری یا مشغله‌های زندگی خود باشند و یا حتی در شهری غیر از محل تحصیل دخترشان زندگی کنند. در نگاه دیگر یک مادر دانشجو را تصور می‌کنیم که همراه با بچه سر کلاس نشسته است و استادی که راضی به این کار شده است را تحسین می‌کنیم. این نگاه حداقلی مانع از این می‌شود که تصور کنیم راه حل بهتری هم برای حل این مشکل وجود دارد. دکتر زهرا خاکباز که هم اکنون در حال تحصیل در دانشگاه تربیت مدرس است به عنوان یک مادر دارای فرزند خردسال و به عنوان یک کنشگر اجتماعی طی سال‌های گذشته با مادران دانشجوی بسیاری در ارتباط بوده است. وی در گفتگو با خبرگزاری دانشجو از مشکلات تحصیل زنان و مادران روایت می‌کند. او صحبت‌های خود را با در نظر گرفتن الگوی سوم برای زنان آغاز می‌کند و از زن ایرانی می‌گوید: «من همیشه گفته ام که ما زن‌ها برای ابراز نیاز‌های خود باید معقولانه برخورد کنیم و مسائل را عقلانی ببینیم. من اواخر ارشد باردار شدم و اکنون دانشجوی دکترا هستم و بچه دارم. برخی خانم‌ها معتقدند زن فقط برای در خانه ماندن خلق شده است و الزاما نباید کنشگر باشد. در مقابل، برخی دیگر نیز تا آنجا پیش می‌روند که می‌گویند حتی کار منزل حالت خیابانی داشته باشد! تقریبا مثل کشور چین و خیلی دیگر از کشورها. در این مدل مثلا مردم غذای خود را در خیابان می‌خرند و زن و شوهر‌های آنجا هر دو شاغل هستند و کار زن برعهدۀ خیابان است؛ اما به نظر من ما باید با حفظ اصالت زن ایرانی، شرایط تحصیل و فعالیت اجتماعی او را فراهم کنیم. این مسئله‌ای است که در صحبت‌های امام خمینی (ره) هم وجود دارد. اگر ما بخواهیم زنی باشیم که صرفا به امور منزل مشغول است؛ مشکلی پیش نمی‌آید و متوجه بسیاری از مشکلات جامعه نمی‌شویم. از طرفی اگر بخواهیم یک زن لاقید باشیم که همواره خارج از خانه است و شباهتی به یک زن ایرانی ندارد -من روی ایرانی بودن تاکید دارم- باز بسیاری از مشکلات را نداریم؛ اما مشکل زمانی رخ می‌دهد که یک زن هم بخواهد به امور داخل خانه بپردازد و هم به تحصیلات خود ادامه بدهد اینجاست که الگوی سوم زن مسلمان مطرح می‌شود؛ زنِ اصیلِ کنشگر.»

آریا جوان

مهد دانشگاهی اولین نیاز مادران دانشجو
شاید بتوان از نیاز‌های مادران دانشجو فهرست بلندبالایی تهیه کرد، اما موارد متعددی از این زنان اذعان دارند که مشکل مراقبت از فرزندانشان در حین تحصیل بزرگترین چالش ایشان می‌باشد. این چالش می‌تواند بر تصمیم مادران برای ادامه تحصیل یا توقف در یک مقطع تحصیلی تاثیرگزار باشد. دانشجویان تحصیلات تکمیلی به خاطر اینکه غالبا در سن و سال پدر و مادر شدن می‌باشند این مشکل را به صورت عمیق تری درک کرده‌اند. عدم وجود تسهیلات دولتی نظیر مهدکودک دانشگاهی بسیاری از زنان را که ساکن کلان‌شهر‌ها هستند به مشقت وا داشته است. در ادامه گفتگو به تفصیل به مشکل عدم وجود مهدکودک دانشگاهی اشاره شد: «من وقتی با دوستان دوران کارشناسی خود تعامل می‌کنم بیشتر ایشان در همان مقطع کارشناسی تحصیلات خود را متوقف کرده‌اند، غالبا از این شرایط راضی نیستند و بعضی از آن‌ها حتی افسردگی گرفته اند! طرف با رتبه تک رقمی حقوق بهشتی خوانده و الان خانه نشین شده است. چرا در دانشگاه‌های ما هیچ تسهیلاتی برای مادران دانشجو نیست؟ من روی کلمۀ «هیچ» تاکید می‌کنم، ما هیچ تسهیلاتی برای یک مادرِ دانشجو نداریم. مشکل بسیاری از این مادران فقط با یک مهدکودک دانشگاهی حل میشود. حتی بهترین دانشگاه‌های این مملکت به فکر زنی که بچه دارد نیستند. آن سال‌ها دانشگاه شهید بهشتی مهد داشت. اما وقتی که ما درباره مهد دانشگاهی صحبت می‌کنیم. ابعاد مختلفی دارد. ویژگی مهم آن دولتی بودن و هزینه مناسب است. زمانی که ما دانشجو بودیم در سال 89 هزینه مهد دانشگاه بهشتی واقعا زیاد بود؛ جوری که دوستان ما رغبت نمی‌کردند فرزندانشان را بیاورند دانشگاه. برخی دیگر از دانشگاه‌ها هم که مهد دارند وقتی مراجعه می‌کنیم؛ می‌گویند که مهد فقط برای فرزندان اساتید است. وقتی هم که اعتراض می‌کنیم می‌گویند که مادر دانشجو از مهدکودک‌های اطراف دانشگاه استفاده کند. حالا دانشگاه شهید بهشتی (ره) را در نظر بگیرید؛ در ولنجک است و هزینه‌های مهدکودک‌های اطراف آن سرسام آور است. تنها مهدی که بنده پرس و جو کردم و دیدم معقول است که مادران دانشجو از آن استفاده کنند مهد جامعه الزهرای قم بود که هزینه معقولی داشت، ولی در غالب دانشگاه‌ها رسما چنین چیزی نداریم یا حداقل من نشنیده ام. حرف مسئولین با عمل آن‌ها همخوانی ندارد. این همه دولت‌ها می‌آیند و می‌روند، ولی اتفاق خاصی رخ نمی‌دهد. فقط بلدند صبر کنند تا یک زن نخبه به حداعلا برسد و همزمان پنج شش بچۀ خوب تربیت کند و آن را روی دست بگیرند و به عنوان الگو بر سر سایرین بکوبند. همین الان بروید از این زنانی که بعنوان زن موفق اسمشان بر سر زبان‌ها افتاده است شرح زندگیشان را بپرسید؛ به کلمۀ سوم نرسیده به گریه می‌افتند و از سفیدی مو‌ها و دردهایشان می‌گویند چیزی که رسانۀ ما رسما آن را سانسور می‌کند! دوست من دانشجوی دکتری است و سه بچه دارد؛ می‌گفت آمدند از زندگی من مستند بسازند حسابی به سر و صدای بچه‌ها معترض شدند و پدرشان مجبور شد آن‌ها را ببرد پارک. خب چرا زندگی واقعی این افراد را بازتاب نمی‌دهند؟ چرا نمی‌گویند مادری که هم دانشجوست هم سه بچه دارد باید خانوادۀ خود و همسرش در خدمتش باشند؟ چرا نمی‌گویند این مادر صبح‌ها اگر کسی فرزندش را نگه ندارد باید حداقل سه مسیر مختلف را برود؛ دوتا را برساند مهد، یکی مدرسه، خودش برود دانشگاه و.... نمی‌شود واقعا این دولتمردان حداقل به اندازۀ یک مسیر کمک حال این مادر باشند؟ تا زمانی که مسیر دانشگاه با مهدکودک یکی نیست، حرف زدن از فرزندآوری در بین فرهیختگان از یک شعار فراتر نخواهد رفت.»
ایجاد مهدکودک در درون محیط دانشجویی با توجه به وسعت محیط برخی دانشگاه‌ها و به طور کلی بودجه دانشگاه‌ها قطعا کار آسانی نخواهد بود. از طرفی اینکه پرسنل مهدکودک چه اشخاصی با چه ایده‌هایی باشند نیز محل بحث است. اما پیشنهادی که در این گفتگو مطرح شد این است که دولت با کمک گروه‌های تربیتی فعال در کشور، این اقدام را حداقل در چند دانشگاه محدود مثلا دانشگاه‌های دارای تحصیلات تکمیلی به صورت آزمایشی اجرا کند؛ و با ارزیابی نتایج آن طی یک دوره چند ساله برای اجرای این طرح در تمام دانشگاه‌ها مصوبات لازم وضع شود.

آریا جوان

مادران در دو راهی تحصیل یا اشتغال
طی دهه‌های گذشته گفتمان غالب حاکمیت این بوده است که زنان به وظیفه مادری بپردازند و چنانچه تمایل دارند فعالیت دیگری انجام دهند سراغ ادامه تحصیل یا فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی بروند. در سبک زندگی خانواده‌های ایرانی نیز برای زنان وظایف اقتصادی در نظر گرفته نشده است. در واقع رسانه‌های رسمی و خصوصا تریبون‌های مذهبی هیچ گاه زنان را به سمت فعالیت اقتصادی و تامین معاش سوق نداده‌اند. اما تنگنا‌های اقتصادی دهه اخیر در کنار شرایط دانشگاه‌ها باعث شده است خانواده‌ها اشتغال زنان را به فعالیت‌های دیگر مثل تحصیلات تکمیلی ترجیح دهند؛ و این مسئله مادرانی که مایل به فعالیتی خارج از منزل هستند را در دو راهی اشتغال یا تحصیل قرار داده است. از طرف دیگر این مضیقه مالی خانواده‌ها موضوع فرزندآوری را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد. در حالی که کشور با یک بحران استراتژیک جمعیتی مواجه است دولت از زنان علم آموزی که در دوران دانشجویی فعالیت اقتصادی ندارند حمایتی به عمل نمی‌آورد. یعنی یک زن دانشجو برای اینکه بچه دار شود باید از تحصیل انصراف دهد؛ در حالی که یک زن شاغل حتی با حقوق نه چندان زیاد، برای بچه دار شدن فرصت بهتری دارد. زهرا خاکباز نیز در ادامه گفتگو به تسهیلات مالی برای مادران دانشجو اشاره کرد و گفت: «در مورد بحث تسهیلات برای مادران دانشجو من درباره چند کشور تحقیقاتی انجام دادم و ایدۀ کارت اعتباری مادران دانشجو قطعا یکی از گزینه‌های خوب است. ما قبول داریم که بودجه کم است به خاطر همین نمی‌گوییم هر ماه، اما هر ترم می‌شود به مادران بر اساس تعداد فرزندانشان یک اعتبار مالی اختصاص یابد. چون یک مشکلی که زنان دارند این است که اگر یک مرد درس بخواند و به دانشگاه برود طبیعی است، اما یک زن دوبار که تاکسی اینترنتی بگیرد در خانواده مشکل ایجاد می‌شود. من این را به دفعات از دوستان تهرانی شنیده‌ام. همچنین دانشجویان برخی رشته‌ها مثل معماری مجبورند وسایل گران قیمتی بخرند. دانشجو می‌گوید من مادرم مراقب بچه‌ی من هست، اما همسرم هزینه‌های تحصیل مرا به عنوان یک رکن فرعی اقتصاد خانواده به رسمیت نمیشناسد. یک دختر مجرد پدرش به راحتی هزینه تحصیل او را می‌دهد، اما زنان متاهل مشکلات دیگری دارند. حتی از خانواده‌های فرهیخته هم من اینجور مشکلات را شنیده‌ام. اگر دولت به مادر دانشجو یک تسهیلاتی بدهد او راحت‌تر می‌تواند اقدام به تحصیل کند. بعضی خانم‌ها خودشان دوست دارند بچه دار شوند، اما معضلات مالی واقعا مانع هستند. برای همۀ اقشار جامعه این معضل وجود دارد، اما برای زنی که بخواهد درس بخواند مضاعف میشود»
در کشور ما از سویی همواره زنان نخبه علمی توسط مسئولین عالی نظام تحسین می‌شوند؛ و تبلیغات مختلف طیفی از زنان شاغل را دعوت به بازگشت به خانه می‌کنند، اما حقیقت جامعه به نحو دیگری است. خاکباز از یک مشاهده عینی نیز سخن گفت: «من یک دوستی دارم که کارمند است و بچه‌ی خودش را مهدکودک می‌گذراد. یکبار از او پرسیدم شما که واقعا نخبه بودید چرا ادامه تحصیل ندادید؟ گفت من الان سرکار می‌روم یک آورده مالی دارم و کسی اعتراض نمی‌کند. حرف معقولی بود او اگر می‌خواست تحصیل کند دیگر نه تنها آورده مالی نداشت بلکه هزینه‌های تحصیل هم به او متحمل می‌شد. الان یک مادر اگر بخواهد در یک دکان خرده‌فروش شود از سوی خانواده راحت‌تر پذیرفته می‌شود تا اینکه بخواهد تحصیلات عالیه داشته باشد! نمیدانم دم خروس را باور کنیم یا ...»
خوابگاه متاهلی در نقش تسهیلگر ازدواج
طی سال‌های گذشته در رسانه‌های دولتی و فضای مجازی به کرات در مورد تاخیر ازدواج جوانان مناظره و مباحثه و خطابه منتشر شده است. یکی از علل ثابتی که برای تاخیر ازدواج دختران مطرح می‌شود تمایل ایشان برای تحصیلات تکمیلی است. دخترانی که مایل به ادامه تحصیل تا مقطع دکتری هستند شانس کمتری برای ازدواج دارند و دانشجویان متاهل نیز اقبال کمتری به ادامه تحصیل. اما اگر دانشجویان متاهل محیطی برای همراه داشتن بچه حتی در شهر دیگر داشتند بازهم تحصیلات اینچنین مانع ازدواج می‌شد؟ در خلال گفتگو گریزی نیز به بحث خوابگاه متاهلی زدیم. خاکباز از نقصان بزرگترین دانشگاه تحصیلات تکمیلی کشور برای ما گفت: «دانشگاه تربیت مدرس دانشگاه تحصیلات تکمیلی است و طبق ردۀ سنی انتظار می‌رود دانشجویان این دانشگاه متأهل باشند؛ اما به عنوان یکی از بزرگترین دانشگاه‌های ایران، حتی برای دانشجویان پسر نیز خوابگاه متاهلی ندارد، چه برسد برای ما مادران شهرستانی! یعنی مسئولین انتظار دارند یک پسر سی ساله مجرد باشد. من به خاطر رساله دکتری و دسترسی به منابع کتابخانه باید مرتب به تهران بروم. این اواخر با خوابگاه تماس گرفتم و گفتم که با دخترم نمی‌توانم به خوابگاه مجردی بروم؛ موقتا به من خوابگاه متاهلی بدهید. گفتند نزدیک دانشگاه خانه بگیرید! در حالی که قیمت خانه در تهران، خود تهرانی‌ها را نیز وادار به مهاجرت به حاشیه کرده است. قبلا به صورت محدود خوابگاه متاهلی وجود داشت، اما تغییر کاربری دادند و تبدیل به خوابگاه مجردی شد. حالا به من بگویید یک مادر شهرستانی که در تهران درس می‌خواند و محتاج منابع کتابخانه‌ای است، شب‌ها فرزندش را کجا بگذارد؟ من نمی‌گویم خوابگاه دائمی بدهند، اما حداقل به دانشجوی دکتری که تمام کارش با کتابخانه است سهمیۀ ترمی بدهند برای اسکان موقت، حتی در حد ترمی سه روز. شما فکر می‌کنید دانشجویان دانشگاه امام صادق (ع) چرا اینقدر راحت ازدواج می‌کنند و بچه‌دار می‌شوند؟ صرفا به خاطر آیه و حدیث ازدواج است؟ نه. قطعا یک رکن مهم تسهیلات است. در همان سعادت آباد خوابگاه متاهلی در نزدیک دانشگاه وجود دارد. اکثر دوستان من که همسرانشان دانشجوی دانشگاه امام صادق (ع) هستند اصلا این مشکلات ما را لمس نکرده‌اند.»
وی نگاه سود و زیانی به دانشگاه و بنگاه داری در امر آموزش را مانعی برای ایجاد خوابگاه متاهلی، به عنوان یک کار پرزحمت و بدون سود مالی زیاد دانست و ادامه داد: «از طرف دیگر آموزش مدام به سمت پولی شدن حرکت می‌کند. خوابگاه متاهلی آورده مالی ندارد. حتی بخش خصوصی نیز ترجیح می‌دهد خوابگاه خود را به یک فرد مجرد بدهد، چون خانواده سر و صدا، رفت و آمد و مسائل دیگری دارد. در این گفتگو من به سه رکن کمک کننده اشاره کردم؛ مهدکودک دانشجویی، کارت اعتباری دانشجویی و خوابگاه متاهلی. اما مهمترین چیزی که مادران دانشجو در صحبت‌های خود به آن اشاره می‌کنند؛ همان مهدکودک است.»
انبوه دانشجویان به سمت سلف دانشگاه در حال حرکت بودند. صدای اذان نیز می‌آمد. درحالی که نگهبان دانشگاه به بچه نگاه میکرد کارت دانشجویی مادر بچه را به او داد. نرگس بچه را در بغل گرفته بود و سعی می‌کرد آرام کند. سارا مدام روی صفحه گوشی میزد. نرگس به او گفت با این کار نمیتوانی سریع‌تر اسنپ بگیری! از همین جا بود که غرغر‌ها شروع شد و سرزنش اینکه صبح وقت کلاس برداشتن است؟ بالاخره یک اسنپ پیدا شد، سفر پر خرجی بود، اما از سوار مترو و بی.آر.تی شدن همراه با بچه کوچک و کوله پشتی و یک ساک وسیله بهتر بود. درحالی که مادر و بچه سوار می‌شدند سارا به او گفت حالا جدا از همه چیز شانس آوردی همین تهران قبول شدی وگرنه باید بی‌خیال دانشگاه می‌شدی.

http://www.javanannews.ir/Fa/News/799316/مادران-دانشجو؛-تنها،-بدون-حمایت-و-تسهیلات
بستن   چاپ