حکایت/ مهمانان سمج و کتک میزبان
چهارشنبه 10 شهريور 1400 - 07:07:41
آخرین خبر - خواندنیها
|
|
آریا جوان - خراسان / در زمانهای قدیم مردی جل و پلاسش را برداشت و دست زنش را گرفت و به ده همسایه رفت تا مهمان دوستش شوند. نه یک روز، نه دو روز... چند هفتهای آنجا ماندند. یک روز زن صاحبخانه که از پذیرایی خسته شده بود به شوهرش گفت: «بیا یک فکری کنیم، شاید بتوانیم این مهمانان سمج را از اینجا بیرون کنیم.» با همدیگر مشورت کردند و دست آخر به نتیجه رسیدند که شوهر وقتی از بیرون آمد بنا کند به دعواکردن زن و بگوید چرا به کارهای خانه نمیرسی تا زن با گریه و زاری پیش مهمانها برود، شاید اینگونه خجالت بکشند و بروند. مرد قبول کرد و روز بعد که از سر کار به خانه آمد، بنا کرد با زنش اوقات تلخی کردن، دست به چوب برد برای تهدید کردن زن به کتک زدن. زن گفت: «چرا مرا میزنی؟» شوهر گفت: «چون نافرمانی میکنی.» زن گریهکنان به مهمانان پناه برد و گفت: «ای دوستان، شما که چند هفته است منزل ما هستید، آیا از من نافرمانی دیدهاید؟ به شوهرم بگویید من زن نافرمانی نیستم تا مبادا شما را ناراحت کند و از اینجا بروید.» مهمانان با خونسردی گفتند: «ما از چشممان بدی دیدیم ولی از شما ندیدیم، برای همین فعلا اینجا میمانیم»! حکایت های شیرین
http://www.javanannews.ir/Fa/News/712905/حکایت--مهمانان-سمج-و-کتک-میزبان
|