آریا جوان

آخرين مطالب

شب دهم محرم؛ کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا خواندنی

شب دهم محرم؛ کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا
  بزرگنمايي:

آریا جوان -

برای دیدن این کلیپ لطفا امکان استفاده از جاوا اسکریپت را در مرورگر خود فعال نمایید،و از مرورگر خود را بروزرسانی نمایید

آخرین خبر / شب عاشورا بود و خیمه گاه حق در تب و تاب... در عصر روز تاسوعا «شمر بن ذی الجوشن» به همراه هزاران نفر نیروی کمکی به صحرای کربلا رسید و «عمر بن سعد» را برای حمله به امام(ع) تحت فشار قرار داد.
عمر سعد دستور حمله را صادر کرد. صدای همهمه لشکر دشمن که به گوش امام حسین(ع) رسید برادرش ابوالفضل العباس(ع) را صدا کرد و به همراه چند تن از بزرگان کوفه ــ که خود را به کاروان حق رسانده بودند ــ به نزد دشمن فرستاد تا از قصد آنان آگاه شود.
حضرت ابوالفضل(ع) بازگشت و به برادر عرضه داشت که دشمن آمده است تا یکی از این دو کار را انجام دهد: یا "اخذ بیعت" یا "آغاز جنگ". امام(ع) فرمود: "بیعت با یزید که هرگز؛ اما درباره جنگ، اگر می توانی برو و امشب را از آنان مهلت بگیر و نبرد را به فردا موکول کن ؛ تا نماز و قرآن بخوانیم. به خدا سوگند که من عبادت خدا رابسیار دوست می دارم".
فرماندهان یزیدی، ابتدا پیشنهاد حضرت را قبول نکردند؛ اما یکی از آنان، دیگران را ملامت کرد که: "وای بر شما! اگر در جنگ با کفار، آنان یک شب از ما مهلت بخواهند درخواستشان را اجابت می کنیم. چگونه است که به پسر پیغمبر شبی را رخصت نمی دهید؟"...
و اینگونه بود که شب عاشقانِ بی دل آغاز شد...
روز تاسوعا گذشت و شب رسید/
تشنه کامان جانشان بر لب رسید
بسته بود آب و حرم بی تاب بود/
دیده ی طفلان به راه آب بود
سینه ها از فرط بی آبی کباب/
بود ذکر تشنه کامان «آب ، آب»
گرچه بود از تشنگی لبها کبود/
مادران را با عطش کاری نبود
مادران در ماتم فرزندها/
دل پریشان در غم دلبندها
بهر اسماعیل های فاطمه/
هاجران، بی زمزم و بی زمزمه
بود چشم مادرانِ پر ز درد/
اشک ریزان، بهر فردایِ نبرد
بود گریان، چشمِ پرخونِ «رباب»/
بهر آن شش ماهه ی بی تابِ آب
وای اگر فردا، گهِ ماتم شود/
تارِ مویی زین عزیزان کم شود
وای اگر «اکبر» سرش گردد جدا/
وای اگر در خون شود خونِ خدا
ای سپیده! جلوه بعد از شب نکن/
ای فلک! خون بر دل «زینب» نکن
اما لا جرم، سپیده عاشورا دمید...
تا بهد از ظهر، سواران عشق، یک به یک پای به مسلخ نهادند و شاهد شهادت را در آغوش کشیدند... 
و اینک می رفت تا تلخ ترین لحظات تاریخ فرا رسد...
آری! عصر عاشورا شد؛ و زمین کربلا غرق در نیزه و شمشیر و پیکرهای چاک چاک. از سپاه کوچک حق چیزی باقی نمانده بود؛ اما هزاران هزار گرگ گرسنه همچنان در لشکر شیطان منتظر طعمه بودند.
دیگر کسی برای حسین(ع) باقی نبود. «حرّ»، «حبیب»، «زهیر»، «بُریر»، «جون» و دیگر اصحاب به شهادت رسیده بودند. «اکبر»، «قاسم»، «عون»، «جعفر» و بقیه جوانان بنی هاشم ــ و حتی «اصغر شش ماهه» ــ نیز جان خود را فدای اسلام کرده بودند؛ و «عباس»، بی دست و با فرق شکافته، دور از خیمه ها به دیدار خدای خویش رفته بود.
حسین(ع) به این سو و آن سو نظر افکند... در تمامی آن دشت پهناور، حتی یک نفر نبود تا از او و حریم رسول خدا(ص) دفاع کند...
پس به خیمه گاه آمد تا با بانوان اهل بیت وداع کند... صحنه ای دلخراش و جانسوز بود. کودکان و دخترکان دور امام را گرفته بودند و نمی دانستند آخرین کلام را چگونه بگویند. «سکینه» دختر امام(ع) فریاد زد: "پدر جان! آیا تن به مرگ دادی و دل بر رحیل نهادی؟" امام پاسخ داد: "چگونه تن به مرگ ندهد کسی که یار و یاوری ندارد؟" ، پس صداها به گریه بلند شد...
امام(ع) زنان را ساکت کرد و به آنها وصیت نمود. سپس ودایع امامت و مواریث پیامبران را به علی بن الحسین السجاد(ع) که سخت بیمار بود سپرد و به سوی میدان رهسپار شد.
فرزند صاحب ذوالفقار، با وجود تنهایی و تشنگی، با هزاران هزار سپاهی دشمن جنگی دلاورانه کرد. گاه به میمنه لشکر (سمت راست سپاه دشمن) حمله می کرد و می خواند:
الموت خیر من رکوب العار/
والعار اولی من دخول النار
یعنی :
مرگ بهتر از پذیرفتن ننگ است
و ننگ سزاوارتر از آتش جهنم است
سپس به میسره لشکر (جناح چپ سپاه یزید) حمله می کرد و می خواند:
أنا الحسینُ بن علی/
آلیتُ ان لا انثنی
احمی عیالات ابی/
امضی علی دین النبی
یعنی:
من حسین پسر علی هستم
که هیچگاه سازش نخواهم کرد
از حریم پدرم دفاع میکنم
و بر طریقت پیامبر ره می سپارم
یکی از اهل کوفه روایت کرده است: "در عمرم ندیدم کسی را که اینهمه دشمن بسیار بر او بتازد و فرزندان و یارانش کشته شده باشد اما اینگونه شجاع و پر جرأت باشد. مردان سپاه بر او می‌تاختند اما او با شمشیر بر آنان حمله می‌کرد و لشکر را مانند گله بزی که شیری درنده در آن افتاده باشد پراکنده و تارو مار می ساخت ، سپس به جای خویش باز می گشت و می گفت: لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم".
در منابع تاریخی آورده اند که آن حضرت نزدیک به 2000 نفر از سپاه یزید را کشت، تا اینکه عمر سعد بر لشکریانش فریاد کشید: "وای بر شما! آیا می‌دانید با چه کسی کارزار می کنید؟ این فرزند علی و پسر کُشنده قهرمانان عرب است. دسته جمعی و از تمامی جهات بر او حمله کنید" و نیز به چهار هزار تیرانداز سپاه دستور داد که از هر سوی بر امام(ع) تیر ببارند. عده ای نیز با سنگ به حضرت حمله آوردند.
در برخی روایات آمده است که از شدت اصابت تیر، بدن امام مظلوم، همانند بدن خارپشت شده بود. پس از شهادت، بیش از 1000 زخم بر تن امام شمردند که تنها 32 ضربه آن، غیر از زخم تیر بود.
امام حسین(ع) تشنه و مجروح و خسته، اندکی ایستاد تا نفسی تازه کند و دمی از خستگی جنگ بیاساید. در این لحظه یکی از دشمنان سنگی زد که به پیشانی حضرت اصابت کرد و خون بر صورت وی جاری شد. امام خواست آن خون را با لباسش پاک کند که تیری سه شاخه و زهرآلود بر سینه و قلب حضرت نشست. امام گفت: "بسم الله و بالله و علی مله رسول الله" و سر به سوی آسمان بلند کرد و عرضه داشت: "خدایا! تو می دانی این قوم مردی را می کشند که روی زمین پسر پیغمبری غیر از او نیست".
به مرکز باز شد سلطان ابرار/
که آساید دمی از رزم و پیکار
فلک، سنگی فکند از دست دشمن/
به پیشانیِ وجهُ اللهِ احسن
که گلگون گشت رویِ عشقِ سرمد/
چو در روز احد، روی «محمد»
به دامان کرامت خواست آن شاه/
که خون از چهره بزداید، بناگاه
یکی الماس وش تیری ز لشکر/
گرفت اندر دل شه جای ، تا پر
که از پشتِ پناه اهل ایمان/
عیان گردید زهر آلود پیکان
آنگاه تیر را گرفت و از پشت کمر بیرون کشید. خون مانند ناودان بیرون جست، پس امام دست خود را از آن خون پر کرد و به سوی آسمان پاشید. حاضران گفته اند حتی یک قطره از آن خون به زمین برنگشت... و از آن لحظه بود که آسمان کربلا به رنگ سرخ درآمد...
سپس دوباره دست خود را از آن خون پر کرد و صورت و محاسن خویش را با آن آغشته نمود و فرمود: "جد خود رسول الله را اینچنین خضاب شده دیدار می کنم و از دست اینان به او شکایت می برم".
عده ای از پیاده نظام دشمن، دور امام را گرفتند. یکی از آنان با شمشیر آنچنان ضربتی بر سر آن حضرت زد که کلاهخود امام دریده شد و تیغ به سر مبارک وی رسید و خون روان گشت.
در همین هنگامه، «شمر» با عده ای از سپاهیان دشمن به سوی خیمه گاه حمله کردند و خواستند که آنها را آتش زنند. امام(ع) سر برداشت و چون این صحنه را دید بانگ زد و آن جمله تاریخی خویش را بر زبان آورد که: "وای برشما! اگر دین ندارید و از روز رستاخیز نمی ترسید، لااقل در دنیا آزاده و جوانمرد باشید"... آنگاه خطاب به فرماندهان لشکر یزید نهیب زد: "اهل و عیال مرا از دست سرکشان و بی خردان خود حفظ کنید".
«شبث» خود را به شمر رساند و با تندی او را از این کار بر حذر داشت. شمر خجالت کشید و به سپاهیانش دستور داد: "از حرم دور شوید و به سوی خود حسین بروید؛ که حریفی بزرگ و جوانمرد است".
در همین حین، «عبدالله» فرزند امام حسن مجتبی(ع) که نوجوانی نابالغ بود از خیمه ها بیرون دوید تا از عموی خویش دفاع کند؛ اما وی نیز با وضعی دلخراش به شهادت رسید (که مصیبت آن در روضه شب پنجم گذشت).
سپاه دشمن به امام (ع) نزدیک شد و دایره محاصره را بر وی که از شدت زخمها و هُرم تشنگی، تاب و توان نداشت تنگ تر و تنگ تر کرد.
«زرعه بن شریک» به حضرت نزدیک شد و شمشیری به دست چپ آن حضرت زد. سپس شخصی دیگر، از پشت، تیغ بر شانه امام وارد آورد که حضرت از شدت آن ضربت، با صورت بر خاک افتاد.
این دو ملعون عقب نشستند در حالی که امام افتان و خیزان بود؛ گاه به مشقت از جای برمی خاست ولی دوباره بر زمین می افتاد...
«سنان بن انس» بر امام حمله کرد و با نیزه بر پشت امام زد، آنقدر سخت که نوک نیزه از سینه حضرت بیرون آمد. امام در گودال قتلگاه افتاد و واپسین راز و نیاز خود با خدای خویش را آغاز کرد...
شگفت اینکه هر چه می گذشت امام حسین(ع) زیباتر و برافروخته تر می شد... یکی از راویان نوشته است: "به خدا قسم، هیچ کشته به خون آغشته ای را نیکوتر و درخشنده روی تر از حسین ندیدم. ما برای کشتن او رفته بودیم ولی رخسار و زیبایی اش، اندیشه قتل وی را از یاد من برد"...
دژخیمان ، همچون گرگان گرسنه، دور امام حلقه زدند تا به خیال خود کار را تمام و حق را برای همیشه ذبح نمایند.
زینب(س) که دیگر صدای تکبیر و "لاحول و لاقوه"ی امام را نمی شنید فهمید که ماه فاطمه در محاق رفته است؛ پس از خیمه ها بیرون دوید در حالی که شیون می کشید : "وا اخاه، وا سیداه وا اهل بیتاه! ای کاش آسمان بر زمین می افتاد! ای کاش کوهها خرد و پراکنده بر دشت می ریخت..." و خود را به تلّی (تپه کوچکی) مشرف بر گودال رساند و آن صحنه دلخراش را مشاهده کرد...
وی با دیدن گرگانی که برای قتل امام در آنجا جمع شده بودند به «عمر سعد» نهیب زد: "وای بر تو ای عمر! آیا ابا عبدالله را می کشند و تو نگاه می کنی؟" قطرات اشک عمر سعد بر گونه اش جاری شد اما پاسخی نداد و روی از زینب برگرداند! زینب(س) فریاد زد: "وای بر شما! آیا مسلمانی میان شما نیست؟" هیچکس جواب نگفت.
شمر بر سر یارانش فریاد کشید: "چرا این مرد را منتظر گذاشته اید؟!" و دستور داد که یکی از آنان کار را تمام کند. «خولی بن یزید» با شتاب از اسب فرود آمد تا سر مبارک آن حضرت را جدا کند، اما تا به امام(ع) نزدیک شد بر خود لرزید و نتوانست. شمر گفت: "بازوی تو ناتوان باد! چرا می لرزی؟" آنگاه خود تیغ به دست گرفت و به همراه سنان برای بریدن رأس مطهر امام(ع) رهسپار گودال قتلگاه شد...
زیر خنجر بود، اما دیده باز/
اشک او بر گونه، سرگرم نماز
اشک او می شست خونِ گونه را/
شرمگین می کرد این گردونه را
مست بود و اشک دیده، باده اش/
خاک گرم کربلا سجاده اش
در دل گودال کرد از بس سجود/
شد ز فرط سجده چشمانش کبود
یک نفر «پهلو شکسته» در برش/
کیست یارب این، به غیر از مادرش؟
مادرش آمد و لیکن مضطر است/
بر گلوی تشنه ی او خنجر است
خنجر از بس بوسه زد بر حنجرش/
رفت تا گردون صدای مادرش...
ألا لعنه الله علی القوم الظالمین؛
و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون.
منابع اصلی:
1. سید بن طاووس؛ اللهوف فی قتلی الطفوف ؛ قم: منشورات الرضی، 1364.
2. شیخ عباس قمی؛ نفس المهموم؛ ترجمه و تحقیق علامه ابوالحسن شعرانی؛ قم: انتشارات ذوی‌القربی، 1378.
3. اشعار، زبان حال هستند و سندیت قطعی ندارند. (و برگرفته‌اند از جزوه آموزشی آداب مرثیه‌خوانی با عنوان طنین عشق؛ تهیه و تنظیم مرتضی وافی؛ قم: انتشارات شفق، 1380).
منبع متن: ابنا - به قلم: ع. حسینی عارف

لینک کوتاه:
https://www.aryajavan.ir/Fa/News/822127/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

جشنواره نان و شیرینی کیش به دلیل شرایط نامناسب جوی از 30 فروردین آغاز می شود

مدیرکل بنیاد استان آذربایجان شرقی به مشکلات 50 نفر از مراجعا رسیدگی کرد

تجلیل استاندار یزد از خانواده شهدای ارتش

برای کاهش وزن دویدن بهتر است یا پیاده روی؟

فناوری روز دنیا در خدمت بهداشت کیشوندان/ از جدیدترین دستگاه ماموگرافی کشور در بیمارستان کیش بهره‌برداری شد

توسعه تجهیزات و ارتقای خدمات بیمارستان؛ راهبرد اصلی سازمان‌ منطقه آزاد کیش در حوزه سلامت

دیدار تشکل‌های شاهد و ایثارگر با معاون امور بین الملل دفتر مقام معظم رهبری

تصاویری باورنکردنی از یک خرچنگ در حال وزنه برداری/ ویدئو

باران رحمت در کیش؛ شب پرتلاش نیروهای شرکت عمران، آب و خدمات برای جلوگیری از آب‌گرفتگی معابر جزیره

پیام تسلیت دکتر رئیسی در پی درگذشت پدر شهیدان «دهنوی»

خوابیدن روی شکم چه ضررهایی برای سلامتی دارد؟

انتصاب جدید در سازمان منطقه آزاد کیش

مدیرکل بنیاد شهید کرمانشاه بر شناساندن سبک و سیره عملی شهدا به جوانان تآکید کرد

افزایش تعامل بنیاد شهید و امور ایثارگران با آموزش و پرورش برای توسعه فعالیت های فرهنگی

اقدامات سازمان اقتصادی کوثر منجر به خودکفایی‌های بزرگ در حوزه اقتصادی شد

صبر و ایثار خانواده‌های معظم شاهد و ایثارگر درس آموز است

کدام مواد غذایی برای سلامت مو مفیدند؟

وقتی دونالد ترامپ دی‌جی می‌شود!

این گیاه حافظه را زیاد و افکار منفی را از شما دور می‌کند

فال روزانه سه‌شنبه 28 فروردین 1403

فال حافظ سه‌شنبه 28 فروردین 1403

مدارس کیش فردا 28 فروردین غیر حضوری شد

برگزاری جلسه شورای معاونان و اطلاع رسانی بنیاد استان سمنان

تجمع مردم یزد در گلزار شهدا و قدردانی از پاسخ مقتدرانه سپاه

حل مشکلات جامعه ایثارگری نیازمند مشارکت دستگاه هاست

شکستن در و پنجره ورودی سالن کنسرت معین در وان!/ ویدئو

سال 1401 ؛ سال «تولید؛ دانش‌بنیان، اشتغال‌آفرین»

وضعیت ورودی سالن کنسرت معین در وان!/ ویدئو

زندگی «اعراب بادیه‌نشین» از دریچۀ عکس‌های 120 ساله

جلسه شورای سیاستگذاری ستاد کنگره شهدای استان البرز برگزار شد

«حفظ نظم و انضباط اداری» و «پاسخگویی حداکثری به جامعۀ هدف» پایه و اساس خدمت است

مادر شهیدان والامقام «انصاری رامندی» به لقاءالله پیوست

یک تکنیک ساده برای کنترل عصبانیت و خشم

فواید استراتژی «تقلب» در رژیم غذایی

پلمپ یک واحد پذیرایی گرانفروش در جزیره کیش

پنج توصیه مهم برای مراقبت از کودکان در برابر اخبار ناخوشایند

تاریخچۀ عجیب و باورنکردنی «مالیاتِ ریش»!

تکریم مدیرکل بنیاد کرمانشاه از ایثارگران شهرستان جوانرود

عکسی از دیدار ابی و پسرخوانده اش با همایون شجریان و انوشیروان روحانی

دیدار مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان اردبیل با خانواده‌های معظم شهدا و ایثارگران

یادواره شهدای معلم حوادث تروریستی آموزش و پرورش استان سیستان و بلوچستان

مادر گرامی شهیدان «فرشیدفر» به فرزندان شهیدش پیوست

عملیات عمرانی طرح جامع گلزار شهدای قزوین آغاز می‌شود

رئیس جمهور در پیامی درگذشت پدر شهیدان «خرسندیان» را تسلیت گفت

همه فرزندان شهدا و جانبازان 70 درصد آذربایجان شرقی استخدام می‌شوند

پیام تسلیت رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران در پی درگذشت پدر شهیدان والامقام «دهنوی»

سفر سرپرست اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام به شهرستان دره شهر

تغذیه چگونه به پاکسازی پوست کمک می‌کند؟

فال روزانه دوشنبه 27 فروردین 1403

فال حافظ دوشنبه 27 فروردین 1403