حکایت/ شمشیر زبان
اندیشه
بزرگنمايي:
آریا جوان - خراسان / علی بن عباس، معروف به ابن الرومی، شاعر معروف هجوگو و مدیحه سرای دوره عباسی، در نیمه قرن سوم هجری، در مجلس وزیر المعتضد عباسی، به نام قاسم بن عبیدا...، نشسته و سرگرم بود. او همیشه به قدرت منطق و بیان و شمشیر زبان خویش مغرور بود. قاسم بن عبیدا...، از زخم زبان ابن الرومی خیلی میترسید و نگران بود، ولی ناراحتی و خشم خود را ظاهر نمیکرد. برعکس طوری رفتار میکرد که ابن الرومی با همه بددلیها و وسواسها و احتیاطهایی که داشت و به هر چیزی فال بد میزد از معاشرت با او پرهیز نمیکرد. قاسم محرمانه دستور داد تا در غذای ابن الرومی زهر داخل کردند. ابن الرومی بعد از آن که خورد، متوجه شد. فورا از جا برخاست که برود. قاسم گفت: «کجا میروی؟» گفت: «به همان جا که مرا فرستادی.» پاسخ داد: «پس سلام مرا به پدر و مادرم برسان.» گفت: «من از راه جهنم نمیروم.» ابن الرومی به خانه خویش رفت و به معالجه پرداخت، ولی معالجهها فایده نبخشید. بالاخره با شمشیر زبان خویش از پای درآمد.
کتاب داستان راستان، شهیدمرتضی مطهری
-
دوشنبه ۱۳ دي ۱۴۰۰ - ۰۹:۱۶:۵۶
-
۲۱ بازديد
-
آخرین خبر - خواندنیها
-
آریا جوان
لینک کوتاه:
https://www.aryajavan.ir/Fa/News/775373/