پنجشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۴

خواندنی

فیلم «تلفن سیاه ۲»؛ کابوس در خیابان الم

فیلم «تلفن سیاه ۲»؛ کابوس در خیابان الم
آریا جوان - دیجی کالا | «تلفن سیاه» (۲۰۲۱) به لطف ظرافت‌های روان‌شناختی‌اش، فضاسازی خوب، تکیه بر واقع‌گرایی -با اندکی چاشنی ...
  بزرگنمايي:

آریا جوان - دیجی کالا | «تلفن سیاه» (2021) به لطف ظرافت‌های روان‌شناختی‌اش، فضاسازی خوب، تکیه بر واقع‌گرایی -با اندکی چاشنی فراطبیعی- و بازی درخشان ایتن هاک در نقش گربر (The Grabber)، به یک اثر قابل توجه در ژانر ترسناک تبدیل شد. دنباله آن اما به مسیر کاملا متفاوتی می‌رود، فیلمی غیرضروری با انرژی کمتر که اعتقادی هم به منطق روایی ندارد. نقد فیلم «تلفن سیاه 2» (Black Phone 2) را در این مطلب می‌خوانید.
هشدار! در نقد فیلم «تلفن سیاه 2» خطر لو رفتن داستان وجود دارد
ماجراها چهار سال بعد از وقایع فیلم اصلی اتفاق می‌افتد. فینی (میسون تیمز) و گوئن بلیک (مدلین مک‌گرا) حالا بزرگتر شده‌اند و در ظاهر از کابوس‌های گذشته فاصله گرفته‌اند اما در اعماق وجودشان، با تروما دست‌وپنجه نرم می‌کنند. هنوز بخشی از وجود فینی در زیرزمینی که زندانی شده بود، جا مانده و او عصبانی است و می‌خواهد خشمش را بر سر دیگران خالی کند؛ بنابراین در مدرسه بچه‌ها را کتک می‌زند و تا حدودی شبیه همان قلدرهایی است که در فیلم اصلی او را آزار می‌دادند.
شرایط گوئن هم چندان متفاوت نیست. او در رویاهای مکررش، که بستر اصلی روایت فیلم را شکل می‌دهند، هر بار به سمت یک اردوگاه نوجوانان مسیحی هدایت می‌شود؛ همان جایی که مادر فقیدش در گذشته کار می‌کرد. تعدادی از کودکان در این اردوگاه ناپدید شده‌اند و رویاها -یا در واقع کابوس‌های- گوئن به او نشان می‌دهند که این بچه‌ها به سرنوشتی تلخ دچار شده‌اند.
گوئن نمی‌تواند این نشانه‌ها را نادیده بگیرد، بنابراین همراه با فینی و ارنستو (میگل مورا)، برادر رابین از فیلم قبلی، به اردوگاه آلپاین لیک می‌روند تا آنجا را بررسی کند اما وقتی که به مقصد می‌رسند متوجه می‌شوند که اردوگاه به خاطر برف و کولاک تعطیل شده است. از اینجا به بعد، رویاهای گوئن، رنگ‌ و بوی خطرناک‌تری به خود می‌گیرند. یک نیروی شیطانی در اردوگاه پرسه می‌رسد و ارواح از طریق یک باجه‌ی تلفن عمومی با فینی و گوئن تماس می‌گیرند. بله، گربر بازگشته است و می‌خواهد از بلیک‌ها انتقام بگیرد. او حالا با قدرت‌های جدید خود، می‌تواند به قلمروی رویاها قدم بگذارد و آنجا به گوئن حمله کند و او را آزار دهد.
بازگشت گربر، با چهره‌ای انتزاعی‌، فیلم را وارد حوزه متافیزیکی و داستان‌های ماورالطبیعه می‌کند. با توجه به مرگ گربر، این رویکرد قابل درک بود اما در عین حال، موجب از بین رفتن آن «واقع‌گرایی تاریکی» می‌شود که فیلم نخست را متمایز کرد. «کابوس‌های مرگبار» هم حقیقتا ایده جدیدی نیست، مجموعه «کابوس در خیابان الم» آن را به طرق مختلف به نمایش گذاشته است.
گوئن و فینی اکنون باید رازهای پیرامون گربر را کشف کنند، آن‌هم پیش از آنکه قدرت وی افزایش یابد و به یک تهدید غیرقابل توقف تبدیل شود که می‌تواند به کودکان بی‌گناه در رویاهایشان حمله کند. اگر «تلفن سیاه» نمونه‌ای کمیاب از هماهنگی میان اجرا، فضا و مضمون بود، فیلم دوم این حس را در ما ایجاد می‌کند که کاملا اضافی است. «تلفن سیاه 2» با گسترش بی‌دلیل روایت و تلاش برای باز کردن پشت‌پرده‌ی زندگی و انگیزه‌های گربر، بزرگترین برگ برنده‌ی خود را از بین می‌برد: ابهام.
در فیلم نخست، ایتن هاک با وسواسی ویژه، شر را در قالب انسانی به تصویر کشید. ماهیت ترسناک شخصیت از این ناشی می‌شد که بیننده می‌توانست منشأ خشونت او را در دنیای واقعی ردیابی کند. اما در این دنباله، گربر به هیولایی متافیزیکی تبدیل شده که در مرزهای واقعیت زندگی نمی‌کند. این تغییرات، فضای رئال فیلم اول را به کلی از بین می‌برد و یک شمایل فانتزی و مشتق از آثار وس کریون ارائه می‌دهد. تلاش دریکسون برای احیای الگوی کلاسیک فردی کروگر در قالب گربر، هرچند از نظر بصری جاه‌طلبانه است، اما نتیجه چیزی جز تقلید به ‌نظر نمی‌رسد.
یک قصه‌ی خوب و پرکشش می‌توانست این مشکلات را کمرنگ کند اما هر چه فیلم جلوتر می‌رود، ضعف‌هایش آشکارتر می‌شود. پیوندهایی که میان شخصیت‌ها و خطوط فرعی ایجاد شده، بیشتر به‌زور و برای پر کردن خلاء روایی شکل گرفته‌اند. شخصیت‌ها هم بیشتر درباره‌ی وحشت حرف می‌زنند تا اینکه آن را تجربه کنند. نیمه‌ی دوم فیلم هم به ‌طرز محسوسی کند است و فیلم اصرار دارد که درباره همه‌چیز توضیح دهد و توضیحاتش هم تاثیرگذار نیست.
«تلفن سیاه 2» از همان ابتدا درگیر یک تناقض بنیادین است؛ می‌خواهد جهان فیلم نخست را گسترش دهد، اما ابزار کافی برای این کار ندارد. دنباله‌ای است که در سطح باقی می‌ماند. روایت به جای اینکه سیر طبیعی خود را طی کند، منتظر توضیحات می‌ماند تا پیش برود؛ توضیحاتی که بار سنگین داستان را روی دوش گفتگوها می‌اندازد و نه بر ساختار.

آریا جوان

با وجود این، یک گناه فیلم را نمی‌توانم نادیده بگیرم، یعنی تعریف تازه‌ای که از گربر ارائه می‌دهد. او که در فیلم نخست نماد خشونت انسانی، انزوا و انحراف بود، اینجا به تهدیدی ماورایی تبدیل شده است. این دگرگونی‌ها، به گربر عمق نمی‌بخشد بلکه او را کلیشه‌ای می‌کند. جزئیات تازه‌ای که درباره‌ی گذشته‌ی این شخصیت ارائه می‌شود، اسرارآمیز بودن او را از بین می‌برد، بدون آنکه درک تازه‌ای از ماهیت شر به ما بدهد. فیلم در توضیح وجود جدید او ناتوان است؛ نه منطق مشخصی دارد و نه حتی ترس ناشی از ناشناختگی را حفظ می‌کند.
در فیلم اول هم چند عنصر ماورالطبیعه داشتیم؛ صداهای شبح‌وار قربانیان گربر که از جهان دیگر با فینی از طریق تلفن سیاه تماس گرفته و او را راهنمایی می‌کردند، به همراه توانایی‌های معنوی گوئن. متاسفانه، این دنباله بیش از حد سعی می‌کند تا برای این عناصر دلایل قانع‌کننده بیاورد و این توضیحات احمقانه هستند. با از بین رفتن ابهام، بخش زیادی از جادوی فیلم هم از بین می‌رود. گربر در قالب جدیدش، ترسناک‌ نیست، خنثی‌ است.
نکات مثبت
بازی خوب میسون تیمز و ایتن هاک
نکات منفی
فیلم اصرار دارد که درباره همه‌چیز توضیح دهد
شخصیت گربر در نسخه‌ی اصلی با فاصله بهتر بود
«تلفن سیاه 2» در دام دنباله‌هایی افتاده است که اولویت اصلی‌شان پاسخ‌گویی است. به جای افزودن لایه‌های تازه بر جهان اثر، فیلم تلاش می‌کند به سوالاتی جواب دهد که هیچ‌کس منتظرشان نبود و این کار را هم به مصنوعی‌ترین شکل ممکن انجام می‌دهد. «تلفن سیاه 2» البته از آن دنباله‌هایی نیست که شما را خشمگین کند. در حقیقت اگر انتظارات خود را پایین بیاورید یا قسمت اول را نادیده بگیرید، سرگرم‌کننده است اما بعید می‌دانم کسی را شوکه یا غافل‌گیر کند.
شناسنامه فیلم «تلفن سیاه 2» (Black Phone 2)
کارگردان: اسکات دریکسون
نویسنده: اسکات دریکسون، رابرت کرگیل
بازیگران: میسون تیمز، مدلین مک‌گرا، جرمی دیویس، جیمز رانسون، دمیان بیچیر، ایتن هاک
محصول: 2025، ایالات متحده
امتیاز سایت IMDb به فیلم: 6.5 از 10
امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز: 72٪
خلاصه داستان: فینی (میسون تیمز) و گوئن بلیک (مدلین مک‌گرا) حالا بزرگتر شده‌اند و به نظر می‌رسد از کابوس‌های گذشته فاصله گرفته‌اند اما در اعماق وجودشان، هنوز با تروما دست‌وپنجه نرم می‌کنند. گویی هنوز بخشی از وجود فینی در زیرزمینی که زندانی شده بود، جا مانده. شرایط گوئن هم چندان متفاوت نیست. او در رویاهایش، هر بار به سمت یک اردوگاه نوجوانان مسیحی هدایت می‌شود. تعدادی از کودکان در این اردوگاه ناپدید شده‌اند و رویاها -یا در واقع کابوس‌های- گوئن به او نشان می‌دهند که این بچه‌ها به سرنوشتی تلخ دچار شده‌اند. گوئن نمی‌تواند این نشانه‌ها را نادیده بگیرد، بنابراین همراه با فینی و ارنستو (میگل مورا)، برادر رابین که در قسمت قبلی توسط گربر به قتل رسید، به اردوگاه آلپاین لیک می‌روند تا آنجا را بررسی کند…

آریا جوان


نظرات شما