آریا جوان - برترین ها / ادیسون لاوه منتقد جشنواره تورنتو در نقدی درباره سریال «وحشی» به شخصیت داود با بازی جواد عزتی پرداخته است.
به گزارش سایت چیل مه، برنامه پرایمتایم یکی از بخشهای جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو (TIFF) است که مجموعههایی از سراسر جهان را به نمایش میگذارد. در میان آثار انتخابشده، سریال ایرانی «وحشی» به نویسندگی و کارگردانی هومن سیدی، تهیه کنندگی محمدرضا صابری، محصول اختصاصی فیلم نت در این رویداد جهانی حضور دارد. فصل نخست این سریال هشت قسمت دارد و جشنواره سه قسمت ابتدایی آن را نمایش داد.
پنجاهمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو، از تاریخ 4 تا 14 سپتامبر 2025 (مصادف با 13 تا 23 شهریور 1404) در کانادا برگزار میشود.
سریال «وحشی» داستان داود اشرف، کارگر یک معدن را روایت میکند که به اتهام قتل دستگیر شده و مسیر زندگیاش دستخوش تحولی جدی میشود. جواد عزتی، نگار جواهریان، احسان امانی، علیرضا ثانیفر، مهدی صباغی و محمد صابری از جمله بازیگران این سریال هستند.
ادیسون لاوه منتقدی که سریال را در جشنواره تورنتو دیده است، نقدی درباره سه قسمت سریال «وحشی» نوشته است که در ادامه به آن می پردازیم.
در سریال «وحشی» جواد عزتی نقش شخصیت اصلی یعنی داود را ایفا میکند؛ شخصیتی پرمسئولیت که با مجموعهای از بحرانهای فردی و اجتماعی روبهرو میشود. در آغاز، او میکوشد بین کارگران و صاحب معدن میانجیگری کند تا از تضییع حقوق و خشونت جلوگیری شود. پدر و مادر سالخوردهاش به او وابستهاند و مدام از او میخواهند ازدواج کند و زمین کماستفادهای را بفروشد، در حالی که داود بر حفظ آن پافشاری دارد.
افتتاحیه سریال، نقطه اوج سه قسمت ابتدایی است. یک برداشت طولانی؛ داود و گروهی از معدنچیان را دنبال میکند که با آسانسور از اعماق معدن به سطح زمین میآیند. ابتدا تنها چراغ پیشانی کارگران در تاریکی زیرزمین دیده میشود و به تدریج با نزدیک شدن به سطح، نور طبیعی ظاهر شده و سیلوئت معدنچیان و داود را شکل میدهد. این صحنه با تعلیقی حسابشده، گویی بحرانهای پیشروی داود را نوید میدهد. با این حال، بحران اصلی در پایان قسمت نخست رخ میدهد.
بخش زیادی از قسمت اول به ترسیم وضعیت اجتماعی و معرفی شخصیتها اختصاص یافته است: معدنچیان حقوق عقبافتاده دارند و همین منجر به تقابل با شرکت شده است. در این میان، داود شخصیتی آرام و شنوا دارد. او در مذاکره عجله نمیکند و بیشتر گوش میدهد. پس از آسیب دیدن یکی از کارگران، او همراه دیگران برای دختر آن کارگر اسباببازی تهیه میکند تا کودک نگران پدرش نشود. او حتی با همکارانی که توان مالی برای کمک ندارند، درک و همدلی نشان میدهد. با این وجود، صحنههایی مانند بردن پدرش به معاینه یا برخورد با فردی از گذشته که با او خصومت دارد، چهرهای خشمگین و پرتنش از او را نمایان میکند.
در انتهای قسمت نخست، ماجرا وارد مرحله اصلی میشود. داود در مسیر بازگشت، خواهر و برادری خردسال را کنار ریل قطار میبیند و نگران امنیتشان میشود. او پیشنهاد میدهد آنها را برساند؛ اقدامی که ابتدا نشانه مهربانی اوست اما خیلی زود مسیر سریال تغییر میکند. داود بچهها را به خاطر قضاوت نادرستشان در راه رفتن و قبول سوار شدن با یک غریبه سرزنش میکند. لحن تند و کوبیدن عصبیاش روی رادیوی خراب، دختر را میترساند. در نتیجه، او اقدامی میکند که همه چیز از کنترل خارج شده و واکنش داوود پیامدی برگشتناپذیر رقم میزند. این صحنه مهمترین لحظه سریال است و زنجیره حوادث بعدی را آغاز میکند. با این حال، طراحی آن تا حدی ناگهانی است. خشونت داود در تضاد با شخصیتی است که تا اینجا معرفی شده بود.
داود در قسمتهای دوم و سوم ابعاد دیگری پیدا میکند، اما این تکمیل شخصیت دیر اتفاق میافتد و باعث میشود رفتارهای او در قسمتهای ابتدایی همچنان مبهم باقی بماند. دروغهای پیاپی او برای پوشاندن اشتباه ها برای بیننده مبهم است: آیا این واکنشی ناخودآگاه به عذاب وجدان است یا نشانه شخصیتی پنهان؟ این وضعیت به شخصیتهای فرعی هم سرایت کرده است. کودک (با بازی دانیال فرجی) و پدربزرگش که بعدا در پی یافتن داوود هستند، نیز رفتاری پیچیده و نامنسجم دارند که شاید کارگردان خواسته با این روش فشار روانی و احساس گناه داود را پررنگتر کند.
در بخش پایانی قسمت سوم، یک گفتگو بالاخره به شخصیت داود وضوح میدهد: او همه چیز را به گردن بدشانسی میاندازد، در حالی که دوستش یادآور میشود نباید اشتباه های شخصی را با بدشانسی یکی دانست. وقتی از خطرات پیرامونش پرسیده میشود، باز هم به دروغ پناه میبرد. اینجاست که ریشه مشکل مشخص میشود: فقدان خودآگاهی و خودانتقادی. او نسبت به لحن تند و رفتارهایش با دیگران بیخبر است و همین باعث تراژدیهای پیدرپی شده، در حالی که خودش همه را به بدشانسی نسبت میدهد. پایان قسمت سوم نشانهای است از مواجهه او با اشتباههایش.
تا این نقطه، سریال چرخهای کامل به نظر میرسد: قهرمان مرتکب خطا و با پیامدهایش روبهرو می شود، اما هنوز پنج قسمت باقی است و شخصیت زن اصلی با بازی نگار جواهریان هنوز وارد داستان نشده است. احتمالا قسمتهای بعدی بر پیامدها و تبعات تراژدی متمرکز خواهد بود. در یکی از گفتگوهای قسمت سوم، مادر داود به خطاهای گذشته او اشاره میکند که نوید لایههای ناشناخته بیشتری از شخصیتش میدهد. پرسش اصلی این است: حالا که چهره واقعی داود آشکار شده، آیا باقی سریال توان جذب و درگیر کردن مخاطب را خواهد داشت؟ به نظر می رسد که اینگونه است.